1. حال خوب رو که نوشتم امشب برات. غیر اونم که دلخوشیمون شده یهسری خلبازی دبیرهامون =)) میخواست فیلم بگیره بفرسته، میگه وایسید خوشگل کنم :)))))) به اون یکی میگم خیلی ممنون. میگه بزرگوارید :/ :)))) یکی از بچهها بعد اون بزرگوار سیوم کرده =)))) یا اون یکی که وویس داده با بغض تو گلوش میگه بچهها من خیلی ناراحتم.. آخه کفش نو خریدهبودم، میخواستم بیام ببینید :| =))))) اینا بخش کوچکی از خلبازیاشونه که دیشب برای آبان کامنت کردم. :)))
2. جمعبندی خیلی کار سختیه :( مخصوصا عمومی! باز تخصصیا خوبه ولی عمومیرو آدم نمیدونه چیکار باید بکنه :( تجربیاتتون از دورهی جمعبندی رو شدید خریدارم! حس میکنم تایمهام همش پرته و دارم گند میزنم.. :(
3. میدونید چیه؟ واقعا دور و برم کمبود یک آدم ذوقمند مثل خودم رو حس میکنم. (کنکوری هم نباشه! دوست کنکوری زیاد دارم. نمیشه وقت و بی وقت وقتشونو بگیرم که!) یکی که هی نزنه تو ذوق آدم و وقتی براش یه چی میفرستم بز نباشه و واکنش نشون بده و اگه ذوق میکنم نگه خب حالا :/ یا نگه چخبرته؟ :/ یا نگه چرا؟ :/ لعنتی نمیدکنید چقدر این تو ذوق زدناتون باد آدم رو خالی میکنه :( نمیتونید مثل من ذوق کنید نکنید؛ ولی میتونید سکوت کنید حداقل که -_- یا تهش به اسکل بودنم بخندید =/
4. از دیشب که اون چیزا رو راجعبه دبستان نوشتم همش تو اون دوران دارم سیر میکنم. لعنتی چقدر خوب بود [لبخند چپلوک] باید یهسری پست مفصل راجعبه خاطراتش بنویسم :)